چیزی شبیه شعر

شعر معاصر ، غزل معاصر ، شعر امروز ، غزل امروز ، غزل نو دار صد حادثه بر پاست ، خودت مي داني نوبت عاشقي ماست ، خودت مي داني قلب خونين من و داغ هزاران لاله باز هم فصل تماشاست ، خودت مي داني

فصل تماشا

 

دار صد حادثه بر پاست ، خودت مي داني

نوبت عاشقي ماست ، خودت مي داني

قلب خونين من و داغ هزاران لاله

باز هم فصل تماشاست ، خودت مي داني

شعله  عشق تو و دامن  پروانه  دل

آتش طور همين جاست ، خودت مي داني

زلف آشفته ، سر از پنجره بيرون كردي

قصد گيسوي تو غوغاست ، خودت مي داني

خواستم بگذرم از كوچه بن بست شما

سگ چشمان تو گيراست ، خودت مي داني

شب ما ظلمت يلداست ، خودت مي بيني

روزم آشفته روياست ، خودت مي داني

روح پاييزي من ، ميل بهاران دارد

لب معشوق ، مسيحاست  ، خودت مي داني

نيت خير كن و دست من خسته بگير

ساعت معجزه حالاست ، خودت مي داني

سرنوشتم چو به دست تو رقم خواهد خورد

تلخ و شيرين همه زيباست، خودت مي داني

بيت هاي غزلم بوي شما را دارد

لفظ وابسته معناست ، خودت مي داني

 

+ نوشته شده در  دوشنبه 19 مرداد 1394ساعت 14:44  توسط آدم ADM