هوس نبود
در خانه دل تو گویی هیچکس نبود
یک عشق ناله کردم و فریادرس نبود
میخواستم بنوشم از جام صدای تو
حتی شمارههای تو در دسترس نبود
گفتم به دل که عقل، منع عشق کرده است
این حکم هم برای آن دیوانه بس نبود
حتی نسیم، بوی گل از او دریغ داشت
در دشت زندگانیاش جز خار و خس نبود
یک بال هم، در آسمان وصل پر نزد
در سرنوشت این کبوتر، جز قفس نبود
سرشاخههای شوق او را سر بریدهای
فصل بهار موسم داس و هرس نبود
دل از سر هوای این دنیا گذشته است
دیوانگی پیریاش، اصلاً هوس نبود
#آدم
+ نوشته شده در سه شنبه 17 بهمن 1396ساعت 19:43 توسط آدم ADM |