در خواب ابرها
با ما شبیه عاشقانت تا نمی کنی
خود را به خنده در دل ما جا نمی کنی
می پرسمت : مگر دل از ما بریده ای ؟
حتی برای دلخوشی حاشا نمی کنی
یک روز گفتمت ز داغ دل شکسته ها
گفتی که این معامله با ما نمی کنی
کنج قفس نشسته ای بی شوق با و گل
بالت چه فایده ، اگر پر وا نمی کنی
مرداب وار مانده ای در خواب ابرها
چون رود عزم دامن دریا نمی کنی
دل مرد از این سکوت و تو در گوش آدمت
شوری ز شعر خوانیت برپا نمی کنی
دست گره گشا وبال گردنت شود
وقتی گره ز کار مردم وا نمی کنی
ما دلخوشیم به یک نگاه مهربان تو
دیوانه ای شبیه ما پیدا نمی کنی
#آدم
+ نوشته شده در يکشنبه 14 آبان 1396ساعت 19:20 توسط آدم ADM |