چیزی شبیه شعر

شعر، غزل، شعر امروز ، شعر معاصر، #ادم خموش باش و زبان بسته دار از گفتار كه موش، گوش نشسته ست در پس ديوار "جريده

عقل و عافیت

 

خموش باش و زبان بسته دار از گفتار

كه موش، گوش نشسته ست در پس ديوار

          "جريده رو كه گذرگاه عافيت تنگ است"

پياده  شو كه نبيني ز هيچكس آزار

خروس بي محل ار كرد قوقولي قوقو

چرا تو مي شوي از خواب ناز خود بيدار؟

به كف عصا برگير و ببند چشمانت

كه :"بنده هيچ نبيند به اين دو ديده تار"!

نفير جغد و نواي هزار دستان را

به وقت مصلحت اي نازنين يكي بشمار

اگر صداي تبر آمد و بریدن سرو

بگو كه بانگ ني ست و نواي تار و سه تار

ز بيد مجنون آموز سر به زيري را

بهانه كن غم يار و فراق روي نگار

خرد نگويد خود را به مهلكه انداز

كنند مردم عاقل، ز شاخ گربه فرار

كنون كه نيست اميدي به دور چرخ و فلك

بنوش جامی و شعر اميدوار بيار

#ادم

+ نوشته شده در  چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396ساعت 17:37  توسط آدم ADM