خيال خاطره ها
خيال خاطره ها
ديشب ، دلم به دامن رويا نشسته بود
با خاطرات تو ، لب دريا نشسته بود
از پشت پنجره ، شبيه ماه ديدمت
چشمان پر ستاره ات آنجا نشسته بود
يك چشم اشك ، در نگاه پر ز خواهشم
همراه خنده هاي تو با ما نشسته بود
دستم در آرزوي دستت ، بي قرار بود
هر چند ، پاي منبر تقوا نشسته بود
لب هاي تشنه ام هواي حرف آب داشت
لب هاي تو ، در عالم معنا نشسته بود
دل، در خيال شانه ات پر مي زد و سرم
از شرم ، مثل كودكي رسوا ، نشسته بود
غرق خيال خاطرات روزهاي دور
انگار باز ، عاشقي ، تنها نشسته بود
#ادم
+ نوشته شده در دوشنبه 5 مهر 1395ساعت 5:21 توسط آدم ADM |