چیزی شبیه شعر

شعر معاصر ، غزل امروز، ادم درپای عهد مهربانی جان گذاشتم پشت قباله غمت ایمان گذاشتم فرمان بر آهوی چشمان شما شدم بر دوش شیر عقل خود پالان گذاشتم تا گل بچینم

نقطه پایان!

 

درپای عهد مهربانی جان گذاشتم

پشت قباله غمت ایمان گذاشتم

فرمان بر آهوی چشمان شما شدم

بر دوش شیر عقل خود پالان گذاشتم

تا گل بچینم از لبان بی وفای ات

در ابر دیده قصه باران گذاشتم

دیدم سرم لیاقت دامان تو نداشت

از شهر بردم و به بیابان گذاشتم

زین بیشتر تحمل دوری نداشتم

بر زندگانی ، نقطه پایان گذاشتم

 

)ادم(

+ نوشته شده در  شنبه 27 شهريور 1395ساعت 0:52  توسط آدم ADM