شوق به دريا زدن
شبيه رشته عهد شما گسسته شدم
هزار پاره ، شبيه دل شكسته شدم
غرور غرش شيرم كه در گلو ماندم
نشاط شعله رقصم ، كه پاي بسته شدم
خيال پر زدنم ، مي برد به قله عشق
هنوز عقابم اگر، بال و پر شكسته شدم
دلم پر است ، ز شوق زدن به درياها
اگر چه كشتي پير به گل نشسته شدم
شراب ناب غزل كرده ام هوس امشب
از اين خمار سياه سكوت خسته شدم
*ادم
+ نوشته شده در يکشنبه 31 مرداد 1395ساعت 16:45 توسط آدم ADM |