چیزی شبیه شعر

شب سياه مني و سحر نداري تو به جز شكستن دل ها ، هنر نداري تو شبيه سرو نشستي ، ميان باغ دلم اگر چه سبز و ستبري ، ثمر نداري تو گرفت

خانه معشوق

 

شب سياه مني و سحر نداري تو

به جز شكستن دل ها ، هنر نداري تو

شبيه سرو نشستي ، ميان باغ دلم

اگر چه سبز و ستبري ، ثمر نداري تو

گرفته ام ، چو دل آسمان پاييزي

گمان كنم كه ز حالم خبر نداري تو

نمي رسد  به  تو اي آسمان دعاي دلم

شبيه خانه معشوق ، در نداري تو

به پيش چشم تو مرديم و تر نشد چشمت

درون سينه خود ، دل مگر نداري تو

چه فايده كه بريزي به دامنم اي اشك

اگر به قلب چو سنگش اثر نداري تو

به راه عشق چرا مي نهي قدم ، وقتي

چو عقل ، حوصله دردسر نداري تو

هنوز ذره اي از عقل در سرت مانده

كلاه عاشق بيدل ، به سر نداري تو

نمي شود برسد دست تو به دامن او

اگر ز خون جگر ، چشم تر نداري تو

تو را مجال رسيدن به كعبه او نيست

برو، برو ، كه پاي سفر نداري تو

#ادم

+ نوشته شده در  سه شنبه 25 خرداد 1395ساعت 20:24  توسط آدم ADM