چیزی شبیه شعر

تلخ ، شيرين ، ايمان ، آزادي ، عشق ، آواز ، باران غزل معاصر ، شعر امروز ، ادم خسته ، افسرده ، پريشانم نمي دانم چرا آيه هاي ياس مي خوانم نمي دانم چرا تلخ يا شيرين دنيا حاص

نمي دانم چرا

 

خسته ، افسرده ،  پريشانم  نمي دانم  چرا

آيه هاي  ياس  مي خوانم  نمي دانم  چرا

تلخ يا شيرين دنيا حاصل  سعي من است

بخت خود را تيره مي دانم، نمي دانم چرا

هر چه ايمان داشتم  اندوخته  در سينه ام

شك  شد  و افتاد  در جانم نمي دانم  چرا

گفته بودي عشق آزاديست ، حالم را ببين

شد  تمام  شهر  زندانم  ، نمي دانم  چرا

سخت كوشيدم  ولي  مثل شما هرگز نشد

عين هم ،  پيدا  و  پنهانم  نمي دانم  چرا

خوانده ام ازبي وفايي قصه ها،بااين همه

باز  در اين  كار حيرانم  نمي دانم  چرا

غرق در درياي لطفم كرده اي و همچنان

عاشق  آواز  بارانم  ،  نمي دانم  چرا

مثل  چتري  تا  نقاب  ابر  بندد آفتاب

ناخودآگاه  در  خيابانم  نمي دانم  چرا

يك دوجام غصه ازعشق تونوشيديم و بس

مزه  كرده  زير  دندانم   نمي دانم  چرا

موج رسوايي عشق پيريم از سر گذشت

باز هم  مشتاق  توفانم  نمي دانم  چرا !

 

#ادم    

https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg

+ نوشته شده در  سه شنبه 21 ارديبهشت 1395ساعت 13:33  توسط آدم ADM