شعر سکوت
دلم گرفته از این روز و شب خمارکشیدن
بیا که نیست مرا تاب انتظار کشیدن
پر است کاسه صبرم ، چقدر می باید
غبار دیدن و تصویری از سوار کشیدن
دوباره غول تعصب ، گرفته دنیا را
چه چاره،نیست کسی مرد ذوالفقارکشیدن
زمان زمانه جنگ است، بین نور و سیاهی
چگونه می شود از این میان کنار کشیدن
تفاوتی نکند ، پیش مردم نادان
میان مار نوشتن ، و عکس مار کشیدن
نوشته اند ، گمانم ، در آن کتاب ازل
برای ما و شما یک قصیده بار کشیدن
ز عقل مصلحت اندیش ، راه پرسیدم
به رازگفت ، تو را، پا ازاین دیار کشیدن
در این زمانه پر فتنه ، کور و کر بهتر
و دور مملکت عقل و دل حصار کشیدن
سکوت شعر قشنگی برای گوش کر است
چه سود می بری ازاین همه هوار کشیدن
#ادم
https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg