چیزی شبیه شعر

باد قطره هاي باران را تا لابه لاي شاخه زبان گنجشك ها دنبال مي كند ابرهاي غرغرو چشم هاي شان از خشم برق مي زند چراغ چشمك زن

كابوس

 

باد

قطره هاي باران را

تا لابه لاي شاخه زبان گنجشك ها دنبال مي كند

ابرهاي غرغرو

چشم هاي شان از خشم برق مي زند

چراغ چشمك زن

از خجالت قرمز شده است

مردي نگران

گوشه خيابلن از سيگار انتقام مي گيرد

زير چادري سياه

زني در كابوس تصادف دست و پا مي زند

چترها

چترهاي سياه نگران

از كنار جوي قرمز جاري

با عجله عبور مي كنند

مردي در راديو اعلام مي كند :

"مرگ پايان كبوتر نيست"

قطره هاي باران

در گريزاز با وحشي

به شيشه هاي اتوبوس نك مي زنند

چشمانم را مي بندم

هنوز

تا پايان خط

ايستگاه هاي زيادي مانده است!

 

(ادم)

telegram.me/chizishabihesher

+ نوشته شده در  شنبه 1 اسفند 1394ساعت 11:53  توسط آدم ADM