چیزی شبیه شعر

چشم ما در حسرت ديدار باقي مانده است سال

بر دارعشق

 

         چشم ما در حسرت ديدار باقي مانده است

         سال ها، شب تا سحر بيدار باقي مانده است

روزها نو مي شود ، ما در شب او مانده ايم
 
سهم ما از زندگي تكرار باقي مانده است
 
بر لبانش مي نويسد ، قصه هاي ما شدن
 
در نگاه او ولي ، انكار باقي مانده است
 
قسمت ما از گلستان ، شاخه اي پاييز بود
 
گرچه گل پژمرد ، اما خار باقي مانده است
 
چشم او درد مرا ديد و لبش درمان نكرد
 
تا قيامت قلب من ، بيمار باقي مانده است
 
روزگاري مي شود ، با ديدن زيبا رخان
 
دل نمي لرزد ، ولي آوار باقي مانده است
 
من نه تنها رفته ام از ياد آن صياد دل
 
همچو ما در دام او بسيار باقي مانده است
 
مدعي رند ، سر پيچيد از پيمان عشق
 
ساده اي چون من به زيربارباقي مانده است
 
ديگري مست ريا بانگ انالحق مي زند
 
قامت ما عاشقان ،بر دار باقي مانده است
 
نيست دراين شهر يك گوهر شناس اهل دل
 
يوسف ما ، بر سر بازار باقي مانده است
 
(ادم)
 

https://telegram.me/chizishabihesher

 

+ نوشته شده در  شنبه 26 دی 1394ساعت 14:29  توسط آدم ADM