شب جاودانه نیست!
در کار و بار زندگی ، راه میانه نیست
شیرین و تلخ ، هر دو را گویی کرانه نیست
جمعی به دام درد و جمعی غرق شادیند
رفتار روزگار ما آیا دوگانه نیست ؟
امروز گردش فلک هم شد دو رو چو ما
آمد بهار رو و بر لبش حرف جوانه نیست
بیهوده مشت بر در اهل وفا نزن
ما در زدیم ، ولی کسی انگار خانه نیست
از ترس بی وفایت عاشق نمی شوم
باور نمی کنی ، ولی اینها بهانه نیست
داروی داغ دوریت بر قلب عاشقان
جز کنج خلوت و دعاهای شبانه نیست
بانگ دهل چو می رسد از کوی عاشقان
با شیون عزاست ، آواز و ترانه نیست
هر چند سرنوشت ما را زد سیاه رقم
با این همه نترس ، که شب جاودانه نیست
درویش قانع است ، به پیغامی ز خط دوست
محتاج هیچ ، جز کلامی عاشقانه نیست
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher