چیزی شبیه شعر

ساده مثل لبخند یک دوست عمیق مثل نگاه یک عاشق صبور مثل بغض مانده در گلوی من، به دو خط موازی نگاه می کند که جایی در دو

من ، تو و قطار

 

ساده

مثل لبخند یک دوست

عمیق

مثل نگاه یک عاشق

صبور

مثل بغض مانده در گلوی من،

به دو خط موازی نگاه می کند

که جایی

در دور دست های افق

دست در دست هم دارند!

 

قطار بی تاب رفتن فریاد می کشد

 و تو نشسته ای

بر بال  آن دو خط  موازی

 

اشک ها

راز مرا فاش می کنند

از پشت پنجره اما

دستانم

به دست های تو نمی رسد

 

قطار

بی تاب رفتن فریاد می کشد

من

بی تاب ماندن !

 

(ادم)

+ نوشته شده در  يکشنبه 29 آذر 1394ساعت 10:50  توسط آدم ADM