در طواف چشمت !
عقل را ديوانه كردي و تماشا مي كني
عاشقان را دين و دل بردي و حاشا مي كني
يك زماني همچو غنچه ، در حجاب پرده اي
يك زمان گل مي شوي،بي پرده غوغا مي كني
مثل پروانه ، طواف شمع چشمت مي كنم
چشم مي بندي و در ما شعله برپا مي كني
گاه مي آيم براي خوشه چيني ، از لبت
مي زني لبخند و ما را از سرت وا مي كني
معني " سرو خرامان " رفته بود از يادها
مي روي با ناز و آن را باز معنا مي كني
با همه خوبي ، نمي دانم چرا از عاشقان
رو مي گرداني و اين همه بد تا مي كني
تا شنيدي وصف درويشي ما ، شيرين شدي
لطف ها با خسروان و قهر با ما مي كني
(ادم)
+ نوشته شده در سه شنبه 24 آذر 1394ساعت 18:33 توسط آدم ADM |