قرباني
در بازوان عشق ، زندانم نكردي
كردم هوس، يك بوسه مهمانم نكردي
در تاب و تب بودم كه دستانت بگيرم
درد مرا ديدي و درمانم نكردي
گيرم كه گيسويت نهان روسري بود
با غمزه اي حتي ، پريشانم نكردي
آماده بودم ، سيب ممنوعي بچينم
پس رفتي و رخنه در ايمانم نكردي
اي چشم هاي تو غزل اعجاز هستي
قدر نگاهي هم غزلخوانم نكردي
گفتي كه عاشق مي رود قربان يارش
من تا منا رفتم ، تو قربانم نكردي
(ادم)
+ نوشته شده در چهارشنبه 20 آبان 1394ساعت 17:56 توسط آدم ADM |