دل مردگان!
هميشه زمستان ، بهاري نديدم
در اين شهر دلمرده ياري نديدم
غبار اميدم در آن دورها
همه گرد بود و سواري نديدم
همه مست ، مست غرور و هوس
در اين همرهان سربداري نديدم
اسيران پا بسته روزگارند
كسي را ز خود اختياري نديدم
ندارم اميدي به اين مردگان
كه در چشم هاشان ، شراري نديدم
برو اي پيام آور عشق ، اينجا
براي تو چشم انتظاري نديدم
كسي را كه باشد شبيه خودم
پر از آتش عشق ، آري نديدم
(ادم)
+ نوشته شده در دوشنبه 13 مهر 1394ساعت 14:53 توسط آدم ADM |