چیزی شبیه شعر

شعر امروز ، غزل امروز ، شعر معاصر ، غزل معاصر رها كن دلت را رها كن ، رها كن ، رها كن دلت را رها در دل ماجرا كن ، دلت را بيا و نترس از شب و موج و توفان

رها كن دلت را

 

 

رها كن دلت را

 

رها كن ، رها كن ، رها كن دلت را

رها در دل ماجرا كن ،  دلت را

بيا و نترس از شب و موج و توفان

به دريا بزن ، ناخدا كن دلت را

بيا با من اي دوست ، تا ناكجاها

ز زنجير عزلت ، جدا كن دلت را

نگيرد دلت ، از دو رويي دنيا

پر از نور مهر و وفا كن دلت را

نديدي جهان پر شد از عشق و مستي

مسلمان اين آيه ها كن دلت را

دلت را گمانم كه گم كرده باشي

دوباره صدا كن ، صداكن دلت را

غريبم ، غريبم شبيه شما من

بيا با دلم  ، آشنا كن دلت را

 

(آدم)

+ نوشته شده در  چهارشنبه 18 شهريور 1394ساعت 19:17  توسط آدم ADM