صدای سکوت
پر شد تمام هستی من از هوای تو
حتی سکوت، با خودش دارد صدای تو
در من حلول کرده ای و خالی از «خود»م
در ذره ذره ام ، نشان جای پای تو
هر سو که می کنم نظر ، پر از خیال توست
دنیاست پرده ای ز نقش چشم های تو
هر کس در این جهان به بلایی دچار شد
بیچاره من که شد دل من مبتلای تو
روز و شبم به ذکر یا محبوب می رود
شاید دری به لطف بگشاید خدای تو
بیمار انتظارم و درمان نمی شود
این درد ، جز به بوسه مشکل گشای تو
عمرم گذشت و وعده وصلت ادا نشد
چشم امید بستم اما به قضای تو
زاهد نصیحتم نکن ، گوشم گرفته است
در های و هوی یکسر از روی ریای تو
من داغ عشق بر دلم دارم ، وای من
تو بی خبر ز لذت عشقی ، وای تو
#ادم
+ نوشته شده در يکشنبه 19 شهريور 1396ساعت 11:30 توسط آدم ADM |