ناز تو خريدن
ناز خريدن
دلم عاشق شد و سوداي تپيدن دارد
همچو يوسف هوس جامه دريدن دارد
قصه دلبري او و ز كف دادن دل
گرچه تلخ است ، ولي باز شنيدن دارد
درد دوري پي يك وصل پر از شادي و شور
مثل سيگار پس از چاي ، كشيدن دارد
بعد يك هفته كه يك عمر به چشم من و توست
اشك در ديده پر شوق تو ، ديدن دارد
دست را خلوت ديدار تو گر دست دهد
لاي موهاي شما ميل خزيدن دارد
هر كه لب هاي تو را ديد و به حسرت افتاد
از تعجب سر انگشت گزيدن دارد
دشت از بوي گل چادر تو پر شده است
در پي بوي تو اين دشت دويدن دارد
ناز كن ناز ، كه من مشتري ناز توام
نازنيني تو و ناز تو خريدن دارد
(ادم)
+ نوشته شده در سه شنبه 24 شهريور 1394ساعت 13:19 توسط آدم ADM |